جدول جو
جدول جو

معنی مردم پرور - جستجوی لغت در جدول جو

مردم پرور
(خِ دِهْ)
که مردم را پرورش کند. که متعهد امور مردم گردد و تیمار آنان دارد:
چرخ مردم خوار اگر روزی دو مردم پرور است
نیست از شفقت مگر پروردۀ او لاغر است.
عطار
لغت نامه دهخدا
مردم پرور
آنکه مردم را پرورش کند آنکه متعهد امور مردم گردد
تصویری از مردم پرور
تصویر مردم پرور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ دُ پَرْ وَ)
تعهد امور مردم. پرورش مردم
لغت نامه دهخدا
(تَ ءَسْ سُ وَ)
کرم پرورنده. کرم گستر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کرم گستر شود
لغت نامه دهخدا
(مَ دُ صُ وَ)
مردم صورت. که از حیث قیافه و صورت و شکل ظاهرآدمی است. که صورتاً شبیه آدمیزاد است:
نبود مردم جز عاقل و بیدانش مرد
نبود مردم هر چند که مردم صور است.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(خَلْ وَسِ)
مردم خوار. آدم خوار. آدم خور. خورندۀ گوشت آدمیزاده:
ترا راهزن خواند و مارکش
مرا دیو مردم خور خیره هش.
اسدی.
چه لافی که من دیو مردم خورم
مرا خور که از دیو مردم برم.
نظامی.
به مردم کشی اژدها پیکرم
نه مردم کشم بلکه مردم خورم.
نظامی.
ز مردم کشی ترس باشد بسی
ز مردم خوری چون نترسد کسی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از مردم پروری
تصویر مردم پروری
پرورش مردم تعهد امور مردم
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه را پرستد مخلوق پرست، پرستش مردم عبادت مخلوق: بت پرستیدن به از مردم پرست پند گیر و کاربندو گوش دار، (ابوسلیک گرگانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد پرور
تصویر درد پرور
غمگین و رنجور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم پرور
تصویر کرم پرور
بخشش کننده سخی جواد
فرهنگ لغت هوشیار